ن والقلم

ن والقلم

سیاسی_اجتماعی_فرهنگی_مذهبی.ورزشی
ن والقلم

ن والقلم

سیاسی_اجتماعی_فرهنگی_مذهبی.ورزشی

پای طلاق توافقی از کی به ایران باز شد؟


طلاق توافقی که این روزها درباره آن زیاد می‌شنویم از چه زمانی در ایران به صورت رسمی و قانونی شکل گرفت؟
پای طلاق توافقی از کی به ایران باز شد؟
همان طور که قبلاً نیز گفته‌ایم طلاق توافقی در ایران زیاد شده است؛ شاید جامعه‌شناسان و حقوقدانان این نوع طلاق را بهتر از طلاق‌هایی که با مشاجره‌های خانمان‌سوز انجام می‌شود بدانند اما وقتی تعداد این طلاق به حدی بالا رفته که همین تهرانِ پایتخت 90 درصد طلاق‌های ثبت شده را به خود اختصاص داده، یعنی اتفاقی برای مردم و جامعه ایران افتاده است. 

پیشتر سعی کردیم علت افزایش طلاق توافقی را از زوایای مختلف بررسی کنیم و به اینجا رسیدیم که بیشترین آسیب طلاق توافقی در طلاق‌های ناشی از لج و لجبازی است و روند معیوب دادگاه‌های خانواده در رسیدگی فی‌الفور به این نوع از طلاق، باعث شده روز به روز شاهد جدایی دختران و پسران جوان از یکدیگر باشیم؛ جدایی‌هایی که به گفته بسیاری از کارشناسان و به گواه آمار و ارقام موجود بیشتر در پنج سال اول زندگی مشترک رخ می‌دهد.

زیاد شدن طلاق توافقی و رشد روزافزون آن، علل و عوامل مختلفی دارد؛ علل و عواملی که شاید به دوران کودکی افراد و نوع تربیت‌شان در خانواده بازگردد؛ تربیتی که باعث شده جوانان ما آستانه تحمل پائینی در برابر مشکلات و ناملایمات زندگی داشته باشند و نتوانند مسائل و مشکلات زندگی زناشویی خود را حل کنند.

اما سئوال اینجاست که طلاق توافقی در فقه و حقوق ما چه جایگاهی دارد؟ اصلاً زوجین چرا باید برای جدایی از هم به دادگاه مراجعه کنند؟ مگر دختر و پسر زمانی که می‌خواهند ازدواج کنند از دادگاه اجازه می‌گیرند که حالا برای طلاقشان باید اجازه دادگاه باشد؟ در مطلب پیش رو که مقاله‌ای به قلم علیرضا شریفی عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و شهریار عزیزی کارشناس ارشد حقوق خصوصی است؛ علل حقوقی ازدیاد طلاق توافقی را با بررسی قوانین موضوع، منابع موجود و توجه به رویه قضایی بررسی کنیم.

تصویب قانون حمایت از خانواده برای جلوگیری از سوء‌استفاده مردان از طلاق

طبق ماده 1177 قانون مدنی «مرد می‌تواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید.» در تبصره این ماده نیز به زن این حق داده شده که با وجود شرایط قانون مذکور از دادگاه تقاضای طلاق کند. 

بنابراین شوهر برای بکارگیری این حق باید از دادگاه گواهی عدم امکان سازش بگیرد و گرفتن این گواهی مستلزم طی کردن تشریفاتی از جمله داوری و نیز تأدیه تمام حقوق مال زن یا کسب رضایت او خواهد بود. اجبار زوجین برای انجام تشریفات لازم برای طلاق در محاکم همچون جلسات طولانی دادگاه، داوری یا مراکز مشاور خانواده می‌تواند در کاهش و انصراف متقاضیان طلاق مؤثر باشد و کسب اهداف فوق مستلزم تدوین قوانین مخصوص خواهد بود تا بتواند در کنار قوانین کلی و نیز احکام شرعی،کمکی برای به دست آوردن خواسته قانونگذار باشد.

سئوال اینجاست که با وصف وجود احکام شرعی، تدوین قوانین خاص مانند قانون حمایت از خانواده چه لزومی دارد؟ آیا این به معنای بی‌ثمر شدن احکام شرعی است؟ بدون شک احکام شرعی در قوانین جمهوری اسلامی ایران نقش بسزایی دارند و هدف اصلی احکام شرعی و قوانین مدنی در حوزه حقوق خانواده، حمایت از نهاد خانواده و تلاش برای استحکام آن است اما به طور قطع آنچه سبب وضع قوانین جدید یا تغییر در بحث طلاق شده، تغییرات در زندگی اجتماعی و فردی افراد است.

در فقه، طلاق عملی است که نزد شارع مقدس مغبوض و مسلمانان را از آن نهی می‌‌کند و وضع احکام مربوط به طلاق در نصوص قرآنی در حالی بود که مسلمانان واقعی به دلیل ایمان قوی تمام عملکرد زندگی خود را بر مبنای احکام شرعی انجام می‌دادند و از هرگونه اعمالی که غضب و ناخرسندی خداوند را درپی می‌داشت، دوری می‌جستند؛ بنابراین مردم احکام را نه به عنوان الزام، بلکه وسیله رسیدن به سعادت و کسب رضایت خداوندی می‌دانستند و خود آنان داوطلبانه به آن عمل می‌کردند.

به عبارت دیگر احکام مزبور از ضمانت اجرای معنوی برخوردار بودند اما با گذشت زمان و تغییر محیط، متأسفانه به مرور روح ایمان و تقوای کامل از میان مردم رخت بربست و غضب خداوند که زمانی مهمترین ضمانت اجرای طلاق بود، جایگاه خود را در نزد برخی از مردم از دست داد لذا چنین عقوبتی دیگر برای جلوگیری از وقوع این عمل مغبوض کافی نبود. در این شرایط برخی مردان هر لحظه اراده مغرضانه و نامعقول خود را برای اعمال طلاق بر زنان تیره‌بخت خود بکار می‌بردند و آنها را به سوی جامعه فاسد و ناامن روانه می‌کردند. 

تبعیتی که قانون مدنی در ماده 1177 از احکام شریعت داشت به مردان این امکان را داد تا در لفاف قانون به غرض مکروه خود برسند. با این شرایط ازدواج برای زن یک عقد لازم محسوب و هیچگونه راه نجات و خلاصی جز در موارد استثنایی برای او متصور نبود و برای مرد این توافق مقدس تقریباً به صورت یک عقد حائز درآمد که هر زمان مایل بود می‌توانست آن را برهم بزند. با این حال وجود چنین حربه‌هایی در دست مرد نامعقول آن هم با اطلاق مذکور، می‌تواند ضربه سنگینی بر پیکره خانواده وارد آورد.

با توجه به اینکه قانونگذار وظیفه حفظ نظم و سلامت اجتماع را در تمام عرصه‌ها بر عهده دارد و خود را موظف می‌دانست تا در برابر سوءاستفاده‌های به عمل آمده و مخرب به پا خیزد و برای عقلانی کردن و تنظیم روابط، اقدام به تدوین قوانین مقتضی کند که قانون حمایت خانواده از مهمترین آنهاست.

کم‌رنگ شدن احکام شرعی در برخی خانواده‌ها در موضوع طلاق علت تدوین مقررات جدید

به طور کلی کمرنگ شدن احکام شرعی در نزد برخی خانواده‌ها به ویژه در موضوع طلاق به دلیل تغییرات به وجود آمده در عقیده افراد و شرایط اجتماع، عامل اصلی تدوین مقرراتی جدید در کنار احکام شرعی بود. همگی و حتی قانونگذار بر این واقعیت واقفند که نقش قانون در طلاق و پیشگیری از آن نقش مهمی است و قانون دارای خصیصه الزامی بودن است و هر حکمی که از جانب قانونگذار مقرر شود، تخلف‌ناپذیر خواهد بود و ممتنع به زور مجریان قانون ملزم به اطاعت می‌شود.‌

البته اگر تدوین قوانین به ویژه در بحث حقوق خانواده به نحوی اصولی و با واقعیت‌های دینی و اخلاقی و سایر ابعاد اجتماع همسو باشد، بر حسب مورد دارای نفوذ معنوی خواهد بود. قانونگذار در مورد طلاق سعی بر آن داشته تا قوانینی را وضع کند که در کنار به رسمیت شناختن برخی از حقوق مثل حق طلاق، از جاه‌طلبی‌ها و سوءاستفاده‌های احتمالی در بکارگیری آن جلوگیری کند.

امروزه داده‌های آماری حاکی از افزایش رو به فزونی تعداد طلاق‌ها در سطح کشور است که در میان آن طلاق توافقی حضوری پررنگ دارد. به عنوان مثال در میان آمارهای اعلام شده، طلاق توافقی در رتبه چهارم خواسته‌های حقوقی کشور در سال 94 قرار داشت. اطلاعاتی از این دست اخطاری بر بنیان و استحکام خانواده و نیز پیامدهای منفی اجتماعی آن خواهد بود.  بنابراین قانونگذار در راستای انجام تکلیف خود اقدام به وضع قوانینی برای رفع و پیشگیری این پدیده کرد که از عمده‌ترین عمل قانونگذار قبل و بعد از انقلاب، لزوم ارائه تمام اختلافات خانوادگی همچون طلاق به دادگاه خانواده بود.

طلاق توافقی جولانگاه برخی افراد بی‌تدبیر برای متلاشی کردن بنیان خانواده

طبق ماده 14 قانون مصوب سال 92 به عنوان آخرین قانون مصوب در ارتباط با حقوق خانواده «ثبت طلاق و سایر موارد انحلال نکاح و ... پس از صدور گواهی عدم امکان سازش یا حکم مربوط از سوی دادگاه مجاز است.»

با وصف تمام تلاش‌های قانونی، در برخی مواقع قانونگذار از موضوع طلاق توافقی و نظارت بر آن غافل شده است؛ عنوانی که خود مبتکر آن در سال 1346 در قانون حمایت خانواده بود و امروزه همین موضوع عاملی مؤثر در افزایش چشمگیر آمار طلاق بوده است به گونه‌ای که زوجین برای اینکه وادار به انجام تشریفات طولانی و مشقت‌بار پیش‌رو برای اخذ طلاق نشوند با استناد به توافق صورت گرفته بر موضوع طلاق، خود را از انجام مراحل قانونی معاف می‌کنند و همین شرایط سبب شده تا امروزه طلاق توافقی به جولانگاهی برای برخی افراد بی‌تدبیر در سوءاستفاده از آن و متلاشی کردن بنیان خانواده مبدل شود.

طلاق توافقی چیست؟

زوجیت در زندگی زناشویی علقه‌ای طبیعی است که از میل دو جنس مخالف به یکدیگر سرچشمه می‌گیرد و دارای شرایط و ضوابط خاصی است که با پیمان‌های دیگر اجتماعی از قبیل بیع و اجاره که یک سلسله قراردادهای اجتماعی صرف هستند، تفاوت دارد. در ازدواج علاوه بر دو اصل «آزادی» و «مساوات» اصل دیگری به نام «محبت» و «همدلی» نیز وجود دارد و با توجه به اصل مذکور افراد سالیان دراز می‌توانند بدون کوچک‌ترین مشکلی در کنار هم زندگی کنند اما اگر به سبب بروز عللی، مثل اشتباه بودن نوع ازدواج و کیفیت پیوند آنها این اصل به حاشیه رانده شود، رکن اصلی خانواده از بین رفته و برگشت به این زندگی دشوار خواهد بود. شاید بتوان چنین زوجینی را به اجبار قانون کنار هم نگه داشت ولی این کار تبعات ناخوشایند دیگری را به دنبال دارد.

در چنین حالتی مصلحت زوجین بر جدایی موافق است تا ادامه زندگی که امکان دارد طلاق عاطفی سایه سنگین خود را بر بنیان آن بیفکند. اگرچه در نصوص قانونی، طلاق را در اختیار مرد قرار داده‌اند اما از زن و شوهری که به هر دلیلی ادامه این شرایط را به صلاح خود نمی‌بینند، دور از انتظار نیست تا بر جدایی، تصمیم و توافق کنند و اسلام نیز با وجود اینکه طلاق را مغبوض می‌شمارد اما در صورت ایجاد کراهت فیمابین زوجین، طلاق و جدایی را  اگر واجب نداند، مستحب می‌داند.

چنین ایده‌ای حتی در حقوق خانواده و محاکم کشورهای دیگر نیز حاکم است و هر گاه محاکم شواهدی حاکی از آن داشته باشند که ادامه رابطه زناشویی خلاف مصالح مشترک زن و شوهر است، تقاضای طلاق را می‌پذیرند ولو اینکه یکی از زوجین با طلاق موافق نباشد.

اساساً طلاق توافقی با کراهت میان زوجین و با موافقت و تفاهم آنها پدید می‌آید؛ اگر چه در قوانین تعریف مشخصی اعلام نشده اما به طور کلی می‌توان آن را این چنین معرفی کرد که «در طلاق توافقی زوجه با بذل قسمتی از حقوق مالی خود مثل مهریه، جهیزیه، نفقه یا مال دیگری، زوج را راضی به اجرای صیغه طلاق می‌کند.

طلاق توافقی در قانون مدنی جایی ندارد

در این نوع طلاق که می‌تواند از نوع خلع و مبارات باشد، طرفین بر شرایط مالی و غیرمالی توافق و توافق مزبور را به محضر دادگاه تقدیم می‌کنند تا دادگاه گواهی عدم امکان سازش را صادر کند. در قانون مدنی به تبعیت از احکام فقهی از طلاق توافقی اسمی به میان نیامده است؛ بلکه آنچه درج شده اعطای اختیار طلاق زن به مرد و نیز اجازه گرفتن طلاق در موارد خاص برای زن از جمله ترک نفقه، سوءمعاشرت، امراض مسریه و ... است که همگی را می‌توان تحت عنوان عسر و حرج قرار داد. 

ظهور طلاق توافقی در قانون سال 1346

ظهور طلاق توافقی با تصویب قانون حمایت خانواده مصوب 1346 همراه بود که  ماده سه آن قانون مقرر می‌داشت «در مواردی که برای طلاق بین زن و مرد توافق شده باشد، طرفین باید توافق خود را به دادگاه اعلام کنند و دادگاه گواهی عدم امکان سازش را صادر خواهد کرد.»

بعد از تصویب این قانون که نخستین قانون حمایت خانواده است، طلاق توافقی در تمامی قوانین و اصطلاحات بعدی مربوطه درج شد اما برخورد قانونگذار با آن به یک نحو و رویه نبود که در مطالب بعدی به شرایط طلاق توافقی، نقص قانون و ترویج طلاق توافقی، نقش مراکز مشاوره، ناکارآمدی قانون حمایت از خانواده و به تبع آن و مراکز فعلی مشاوره در پیشگیری از طلاق توافقی، نبود فرهنگ استفاده از مشاوره، دادرسی طلاق توافقی، وکالت زوج یا زوجه به دیگری در مراجعه به دادگاه خواهیم پرداخت

شیعیان از بنیانگذار فقه جعفری چه می‌دانند؟


خلاصه‌ای از تاریخ زندگانی امام جعفر صادق(ع) و چگونگی شکل‌گیری شیعه جعفری را در این گزارش بخوانید.
در ذهن بسیاری از مسلمانان و حتی شیعیان این سؤال وجود دارد که چرا به شیعیان، شیعه جعفری و به فقه شیعه، فقه جعفری می‌گویند. آیا مؤسس فقه شیعه امام صادق(ع) بوده است یا اتفاق دیگری باعث به وجود آمدن این نام شده است؟
برای پاسخ به این سؤال لازم است اتفاقات دوران حکومت بنی‌امیه و بنی‌عباس و زندگانی امام جعفر صادق(ع) را مرور کنیم. زمزمه‌های نابودی بنی‌امیه به گوش می‌رسید و بنی‌عباس سخت به دنبال دستیابی به حکومت بود. پس از مدت‌ها چشم دنیا‌طلبان و سران حکومت از روی شیعیان برداشته و سمت جریانات سیاسی زمان معطوف شده بود.

شیعیان که مدت‌ها عرصه را بر خود تنگ می‌دیدند و حتی در زمان امامت امام سجاد(ع) نمی‌توانستد عنوان مذهبشان را به زبان آورند، کمی دل خوش تغییرات و آزادی‌های موقت شده بودند.

امام صادق(ع) در این مدت توانستند راه امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) را ادامه دهند و مظلومیت‌ها و درگیری‌های امام حسن مجتبی(ع) با معاویه، ماجراهای کربلای سال 61 هجری قمری و عبادات امام زین العابدین(ع) را بیان و دوباره این موضوعات مهم را در بین جامعه مسلمانان زنده کنند.

این پیچ تاریخی با تلاش امام صادق(ع) و شاگردان و پیروان ایشان به دوران طلایی شکوفایی شیعه تبدیل شد، پایه‌های فقه شیعه مستحکم شد و گسترش یافت و اصول و فروع دین دوباره در جامعه نهادینه گشت. از این رو فقه شیعه را که تأسیس و پایه گذاری آن به زمان پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) باز می‌گردد، با توجه به نقش امام صادق(ع) در گسترش آن «فقه جعفری» نامیده می شود.

آیت‌الله سیدرضا حسینی مازندرانی، تولیت حوزه علمیه امام حسین(ع) در گفتگو با خبرنگار قرآن و عترت باشگاه خبرنگاران جوان در خصوص عنوان شیعه جعفری گفت: امام صادق(ع) در زمان حکومتشان از درگیری میان بنی‌امیه و بنی‌عباس نهایت استفاده را کردند و فعالیت‌های فراوانی برای ادامه راه اسلام و شیعه انجام دادند. پرورش چندین هزار شاگرد، نقل احادیث فراوان در شاخه های مختلف علمی، فرهنگی، فقهی و برگزاری مناظره های علمی از جمله این فعالیت‌ها بود.

مدیر حوزه علمیه امام حسین(ع) ادامه داد: احادیثی که از امام صادق(ع) به جا مانده، روشنگر راه شیعیان در مسیر تکامل دینی است. این احادیث و مجموع فعالیت‌های امام صادق(ع) باعث شد که شیعه زنده بماند و تمام مسلمانان، این فرقه را با نام شیعه جعفری بشناسند.

در ادامه این گزارش خلاصه ای از تاریخچه زندگانی امام صادق(ع) را می‌خوانیم:

ولادت امام و نامگذاری 
امام جعفر صادق، امام ششم شیعیان، در هفدهم ماه ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه متولد گردید. کنیه ایشان ابو عبدالله و لقبشان صادق می باشد. پدر ارجمندشان امام باقر علیه السلام و مادرش ام فروة است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سالها قبل ولادت آن حضرت را خبر داده و فرموده بود نام او را صادق بگذارید، زیرا از فرزندان او کسی است که همنام اوست، اما دروغ می گوید (منظور آن حضرت جعفر کذاب بوده است).

دوران قبل از امامت
در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعالیتهای پدر خویش در نشر معارف دینی و تربیت شاگردان وفادار و با بصیرت بود. امام باقر در مناسبتهای مختلف به امامت و ولایت فرزندش جعفر صادق تصریح فرموده و شیعیان را پس از خودش به پیروی از او فرا می خواند. لذا احادیث زیادی مبنی بر نص امامت حضرت صادق نقل شده است. امام صادق در سال 114 هجری قمری پس از شهادت پدرش در سن 31 سالگی به امامت رسید. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حکومت بنی امیه که در سال 132 به عمر آن پایان داده شد و اوایل حکومت بنی عباس.

اوضاع جامعه در آغاز امامت حضرت 
در آغاز امامت حضرت افرادی از شیعیان و حتی بستگان حضرت حاضر به قبول امامت ایشان نبودند، لذا حضرت از راههای گوناگونی کوشیدند آنها را به قبول راه صحیح وادار سازند و دراین زمینه به اذن خداوند معجزاتی نیز انجام دادند. دوران امام جعفر صادق در میان دیگر دورانهای ائمه معصومین علیهم السلام، دورانی منحصر به فرد بود و شرایط اجتماعی و فرهنگی عصر آن حضرت در زمان هیچ یک از امامان وجود نداشته است و این به دلیل ضعف بنی امیه و قدرت گرفتن بنی عباس بود. این دو سلسله مدتها در حال مبارزه با یکدیگر بودند که این مبارزه در سال 129 هجری وارد مبارزه مسلحانه و عملیات نظامی گردید. این کشمکش ها و مشکلات سبب شد که توجه بنی امیه و بنی عباس کمتر به امامان و فعالیتشان باشد. از این رو این دوران، دوران آرامش نسبی امام صادق و شیعیان و فرصت بسیار خوبی برای فعالیت علمی و فرهنگی آنان به شمار می رفت. 

جنبش فرهنگی در دوران امامت حضرت 
عصر آن حضرت همچنین عصر جنبش فرهنگی و فکری و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا دیگر چنین فرصتی پیش نیامده بود تا معارف اصیل اسلامی ترویج گردد، بخصوص که قانون منع حدیث و فشار حکام اموی باعث تشدید این وضع شده بود. لذا خلأ بزرگی در جامعه آنروز که تشنه هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم می خورد. امام صادق با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشته های مختلف علمی و نقلی شاگردان بزرگی تربیت کرد. شاگردانی چون: هشام بن حکم، مفضل بن عمر، محمد بن مسلم ثقفی، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، جابر بن حیان و. ... تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند. ابوحنیفه رئیس یکی از چهار فرقه تسنن مدتی شاگرد ایشان بود و خودش به این موضوع افتخار کرده است. امام از فرصت های گوناگونی برای دفاع از دین و حقانیت تشیع و نشر معارف صحیح اسلام استفاده می برد. مناظرات زیادی نیز در همین موضوعات میان ایشان و سران فرقه های گوناگون انجام پذیرفت که طی آنها با استدلال های متین و استوار، پوچی عقاید آنها و برتری اسلام ثابت می شد. همچنین در حوزه فقه و احکام نیز توسط ایشان فعالیت زیادی صورت گرفت، به صورتی که شاهراههای جدیدی در این بستر گشوده شد که تاکنون نیز به راه خود ادامه داده است. بدین ترتیب، شرایطی مناسب پیش آمد و معارف اسلامی بیش از هر وقت دیگر از طریق الهی خود منتشر گشت، به صورتی که بیشترین احادیث شیعه در تمام زمینه ها از امام صادق نقل گردیده و مذهب تشیع به نام مذهب جعفری و فقه تشیع به نام فقه جعفری خوانده می شود.

حاکمان معاصر
همانطور که گفته شد امام بین دو دوره عباسی و اموی و دوران گذار از امویان به عباسیان می زیست. ایشان ازمیان خلفای اموی با افراد زیر معاصر بود: 
1- هشام بن عبدالملک (105- 125 هـ. ق)
2- ولید بن یزید بن عبدالملک (125-126)
3- یزید بن ولید بن عبدالملک (126)
4- ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (70 روز از سال 126)
5- مروان بن محمد (126-132)

و از خلفای عباسی نیز معاصر بود با: 
1- عبدالله بن محمد مشهور به سفاح (132-137)
2- ابوجعفر مشهور به منصور دوانیقی (137-158)

نباید تصور کرد که امام به کلی خود را از جریانات و امور سیاسی دور نگه داشت، بلکه همواره از وقتهای مناسب برای ترویج حقانیت خود و بطلان هیأت حاکمه بهره می برد و بدین منظور نمایندگانی را نیز به مناطق مختلف بلاد اسلامی می فرستاد. عباسیان برای کسب قدرت و محبوبیت در دلهای مردم از وجهه اهل بیت پیامبر استفاده می کردند و حتی شعارشان" الرضا فی آل محمد" بود. آنان به دنبال اشخاصی با وجهه مردمی بودند که هم از بستگان پیامبر باشند و هم درمیان مردم محبوبیت داشته باشند. لذا بهترین شخص در نظر عباسیان امام صادق بود. امام صادق پیشنهاد آنان را رد کردند و فرمودند: نه شما از یاران من هستید نه زمانه، زمانه من است. حتی برخی از بستگان آن حضرت نزدیک بود با این پیشنهاد ها فریب بخورند، اما امام با روشنگری خاص خود به آنان فهماندند که به ظاهر توجه نکنند. امام می دانست که عباسیان نیز هدفی جز رسیدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداری از اهل بیت را مطرح می کنند، صرفا به خاطر جلب حمایت توده های شیفته اهل بیت است. امام می دید که سران سیاسی و نظامی عباسیان در خط مستقیم اسلام و اهل بیت نیستند و لذا حاضر نبود با آنان همکاری کرده و به اقداماتشان مشروعیت بخشد. چنانکه در تاریخ می بینیم که چه جنایاتی کردند و چه خونهایی ریختند تا پایه های عباسیان محکم گردد. از حوادث مهم در زمان امامت حضرت، قیام عمویش زید ابن علی است که شکست خورد و با شهادت زید به پایان رسید.

شهادت حضرت صادق علیه السلام 
پس از به قدرت رسیدن عباسیان، همانطور که آن حضرت پیش بینی کرده بود فشار بر شیعیان افزایش یافت و با روی کار آمدن منصور این فشار به اوج خود رسید. امام نیز از این فشار ها مستثنی نبود. این دوران، یعنی چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اولیه امامتشان، دوره سختی ها و انزوای دوباره آن حضرت و حرکت تشیع بود. منصور شیعیان را به شدت تحت کنترل قرار داده بود. سرانجام کار به جایی رسید که با تمام فشارها، منصور چاره ای ندید که امام صادق را که رهبر شیعیان بود از میان بردارد و بنابراین توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگی در سال 148 هجری به شهادت رسید و در قبرستان معروف بقیع در کنار مرقد پدر و جد خودش مدفون گردید. در زمینه فضایل و مکارم اخلاقی حضرت صادق روایات و وقایع بسیار زیادی نقل شده است. آن حضرت با رفتار کریمانه و خلق و خوی الهی خود بسیاری از افراد را به راه صحیح هدایت فرمود، به گونه ای که پیروان دیگر مکاتب و ادیان نیز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند. 

زنی که امام صادق(ع) بعد از هر نماز او را نفرین می‌کرد


ام‌حکم دختر ابوسفیان چه شخصیتی بود که توسط امام صادق(ع) پس از هر نماز واجب لعن می‌شد؟
؛ در حدیثی آمده است «امام صادق(ع) پس از هر نماز؛ امّ الحکم؛ خواهر معاویه و دختر ابوسفیان را لعنت می‌کردند»؛ اما امّ الحکم که بود و به چه دلیل مستحقّ لعنت امام(ع) گردیده است؟

«ام‌الحکم» دختر ابوسفیان و هند است که از پدر و مادر با معاویه یکی بود.[1] او همچنین خواهر ناتنی «ام‌حبیبه» همسر پیامبر اسلام(ص) بود که تنها در پدر با هم مشترک بودند.[2]

وی ابتدا با «عیاض بن غنم فهری» ازدواج کرد.[3] زندگی این دو پابرجا بود تا این‌که عیاض مسلمان شد و پیش پیامبر اسلام(ص) رفت. اسلامِ عیاض همزمان با صلح حدیبیه و قبل از فتح مکه بود.[4] با مسلمان شدن عیاض این دو از یکدیگر جدا شدند که در بخش بعدی به آن می‌پردازیم.

پس از جدایی از عیاض،‌ ام‌حکم با «عبدالله بن عثمان ثقفی» ازدواج کرد.[5] از این ازدواج، فرزندی به نام عبدالرحمن به دنیا آمد[6] که معمولاً با نسبت به مادرش «عبدالرحمن بن ام‌حکم» شناخته می‌شود.[7]

عبدالرحمن بن ام‌حکم، در زمان حکومت معاویه، مدتی والی کوفه شد.[8] مردم از او ناراضی بودند و در نتیجه معاویه او را برکنار کرد.[9] سپس مدتی والی مصر گردید.[10] در مصر مشکلاتی به وجود آمد که موجب شکایت برخی مصریان پیش معاویه شد؛ اما با دفاع ام‌حکم، غائله تمام شد.[11]

ارتداد ام‌حکم
آیه‌ای از قرآن می‌گوید: «اگر برخى از همسران شما با پیوستن به کفار از دست شما رفتند [و کافران مهریه مورد مطالبه شما را ندادند] و شما غنیمتى یافتید، پس به کسانى که همسرانشان را [به خاطر پیوستن به کفار] از دست داده‌اند معادل مهریه‌اى که داده‌اند از غنایم بپردازید، و از خدایى که به او ایمان دارید پروا کنید».[12]
بسیاری از مفسران شیعه و اهل سنت در تفسیر این آیه، ام‌حکم را به عنوان یکی از مصادیق زنان مرتد - و یا تنها زنی از قریش که مرتد شد - ذکر کرده‌اند که این آیه در شأن آنها نازل شده است.[13]

لعن ام‌حکم توسط امام صادق(ع)
در برخی از منابع شیعی، این روایت آمده است: «امام صادق(ع) بعد از هر نمازى چهار شخص از مردان را که فلانی و فلانی و فلانی و معاویه است لعن می‌کردند و چهار زن را که فلانه و فلانه و هند مادر معاویه و ام‌حکم‏ خواهر معاویه است؛ لعن می‌فرمودند».[14]

کلینی این روایت را با چنین سندی نقل می‌کند: «حَمَّد بن یحیى عَن مُحَمَّد بن الحُسَین عن مُحَمَّد بن إسماعیل بن بَزِیع عن الخَیبرِی عن الحسین بن ثُوَیْر و أَبی سَلَمَة السَّرَّاج»[15] شیخ طوسی نیز همین سند را می‌آورد و تنها «الخیبری» را ذکر نمی‌کند.[16]

علامه مجلسی در «مرآة العقول»، این روایت را مجهول می‌داند[17] و به نظر می‌رسد ضعف این روایت بیشتر از مجهول بودن آن است. در سند این روایت، «الخیبری» وجود دارد که علمای رجال، او را اهل غلوّ [18] و ضعیف[19] دانسته‌اند و همچنین «ابی‌سلمه السَّرَّاج» نیز فرد مجهولی بوده و توثیقی از او وجود ندارد.

در مجموع این روایت به جهت سندی ضعیف است. اما در صورت پذیرش، به جهت محتوا می‌توان آن‌را نشان از ضربه‌ای دانست که ارتداد «ام‌حکم» به اسلام زده است و یا آن‌که ضربه‌ای دیگری از جانب او به اسلام و اهل بیت وارد شده که در تاریخ و روایات بدان پرداخته نشده است؛ زیرا در غیر این صورت، لعن دائمی یک مصداق از مصادیق کافران و منافقان پس از هر نماز واجب - با وجود مصادیق دیگری که دست کم در ظاهر، ضررهای بسیار بیشتری به اسلام و تشیع وارد کرده‌اند - کمی بعید به نظر می‌رسد

حسن عباسی در رابطه با ارتش چه گفت؟


فرمانده نیروی زمینی ارتش گفت: حسن عباسی باید هرچه سریعتر از ارتش جمهوری اسلامی و مردم ولایت مدار ایران اسلامی عذرخواهی کند، در غیر این صورت باید در مراجع  پاسخگو باشد.
 امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان روز پنجشنبه در جریان دیدار با جانبازان قطع نخاعی دفاع مقدس در مرکز توانبخشی جانبازان امام خمینی(ره) مشهد افزود: مدیریت حقوقی نیروی زمینی دادخواستی علیه حسن عباسی تهیه کرده و بزودی وی توسط دادگاه احضار خواهد شد تا پاسخگوی اظهارات خود باشد.

وی ادامه داد: گفته‌های ایشان سخنان نسنجیده‌ای است که بدون شناخت و آگاهی از شرح وظایف سازمان ها و نیروها بیان شده است.

پوردستان اظهار کرد: مجموعه نیروی زمینی در خصوص پاسداری از مرزها، نیروهای انسانی را با چینش منظمی در لایه های مختلف در سرحدات مستقر کرده است.

او افزود: برای ایجاد امنیت بیشتر سامانه های به روز تصویری و نیز پهپادها به کار گرفته شده اند که با این وسیله تهدیدها در عمق خاک مقابل شناسایی شده و متناسب با تهدید، ظرفیت های دفاعی لازم در داخل ایجاد می شود و این امر باعث شده است مرزهای جمهوری اسلامی از امن ترین مرزهای منطقه باشد.

فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی خاطرنشان کرد: در سال 95 چهار رزمایش بزرگ و 20 رزمایش تخصصی برنامه ریزی شده بود که تا کنون یک رزمایش عمده و چهار رزمایش تخصصی عملیاتی شده است.

وی ادامه داد: سه رزمایش دیگر نیز تا انتهای سال در مناطق جنوب شرق، جنوب غرب و مرکز کشور برگزار می شود و رزمایش های تخصصی نیز در مناطق مختلف اجرا خواهد شد.

امیر پوردستان گفت: هدف از دیدار با جانبازان انتقال پیام مقاومت و ایستادگی این عزیزان به تمام سربازان نیروی زمینی و ارتش جمهوری اسلامی و به خصوص نسل سوم و چهارم انقلاب است.

او افزود: پیام جانبازان این است که همچنان گوش به فرمان رهبر معظم انقلاب هستند تا از اسلام و قرآن در هر نقطه جغرافیایی که مصلحت و اذن رهبری باشد، دفاع کرده و درس ایثار و فداکاری بدهند.

فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ادامه داد: ارتباط مناسبی با بنیاد شهید در خصوص تسهیلات، حقوق و مزایای جانبازان صورت گرفت و همچنین برنامه‌های مختلفی از جمله سفرهای زیارتی و تفریحی برای این عزیزان در نظر گرفته شده است.

نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران 46 هزار شهید و 126 هزار جانباز تقدیم نظام اسلامی کرده است.

اظهارات چندی پیش حسن عباسی راجع به ارتش جمهوری اسلامی در فضای مجازی و برخی رسانه‌ها انعکاس گسترده‌ای یافت.

کاندیداهای ریاست جمهوری ایران؛ از روحانی تا قاسم سلیمانی

 ریاست جمهوری ایران و گمانه‌زنی درباره نامزدهای احتمالی 

گمانه زنی فوربز از حضور کاندیداهای ریاست جمهوری ایران؛ از روحانی تا قاسم سلیمانیشمارش معکوس برای انتخابات ریاست جمهوری آتی ایران آغاز شده است. مقامات ایران طی اطلاعیه ای اعلام کردند انتخابات ریاست جمهوری ایران در روز 19 مِه 2017 (29 اردیبهشت 1396) برگزار خواهد شد. شورای نگهبان نیز برگزاری انتخابات در این تاریخ را تایید کرده است.

نهایی شدن تصمیم گیری درباره تاریخ برگزاری این انتخابات، دوره‌ای از گمانه‌زنی‌ها درباره افراد شرکت کننده و تایید صلاحیت آن‌ها برای این انتخابات را آغاز می‌کند.

به نظر می‌رسد حسن روحانی – رئیس جمهور ایران – درباره شرکت در انتخابات آتی تردیدی ندارد. همچنین وی ممکن است کاندیدایی محبوب برای مردم باشد. ظاهراً در انتخابات مجلس، کاندیداهای میانه‌رو با تفاوتی اندک، اکثریت را به دست آوردند. روحانی نیز می‌تواند تبلیغات انتخاباتی خود را بر مبنای 2 موفقیت سیاسی‌اش پیگیری کند. نخستین موفقیت وی، حصول توافق هسته‌ای ایران است که تحریم‌های اقتصادی علیه این کشور را لغو کرد. علاوه بر این، وی به اقتصاد ایران – که در سال‌های اخیر در وضع نامناسبی به سر می‌برد – ثبات بخشید.

در ادامه این مطلب آمده است: درباره موفقیت نخست رئیس جمهور ایران اختلاف نظرهایی وجود دارد. زیرا به دلیل مخالفت بانک‌های بزرگ خارجی درباره انجام معاملات با ایران، این کشور نتوانست به سرعتی که انتظار می‌رفت از مزایای این توافق بهره‌مند شود.

فوربز در ادامه به رقبای احتمالی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 پرداخت و مدعی شد: یکی از نامزدهای احتمالی، سردار قاسم سلیمانی – فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – است. با اینکه سلیمانی در گذشته از سیاست دوری کرده است، قدرت و نفوذی که وی در ماموریت‌های عراق و سوریه به دست آورده است، موجب شده گمانه‌زنی‌هایی درباره زندگی سیاسی آینده وی مطرح شود.

افراد دیگری که ممکن است در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ایران شرکت کنند، علی لاریجانی – رئیس مجلس شورای اسلامی – و سعید جلیلی – کاندیدای سابق ریاست جمهوری – هستند که به نظر می‌رسد آرای اصول‌گرایان را به خود جلب کنند. شایعاتی درباره شرکت احتمالی محمود احمدی نژاد در این انتخابات نیز به گوش می‌رسد.