ن والقلم

ن والقلم

سیاسی_اجتماعی_فرهنگی_مذهبی.ورزشی
ن والقلم

ن والقلم

سیاسی_اجتماعی_فرهنگی_مذهبی.ورزشی

نظر رهبر معظم انقلاب درباره پیاده‎روی اربعین


رهبر معظم انقلاب در ابتدای درس خارج فقه مورخ 94/9/9 مطالبی در تجلیل از حرکت عظیم پیاده روی اربعین بیان فرمودند.
، رهبر معظم انقلاب در ابتدای درس خارج فقه مورخ 94/9/9 مطالبی در تجلیل از حرکت عظیم پیاده روی اربعین بیان فرمودند که نظر به اهمیت آن، از نظر خوانندگان عزیز می‌گذرد.
 
***
... این روزها روزهای نزدیک به اربعین است. پدیده‌ بی‌نظیر و بی‌سابقه‌ای هم در این سال‌های اخیر به‌وجود آمده و آن، پیاده‌روی میان نجف و کربلا یا بعضی از شهرهای دورتر از نجف تا کربلا است؛ بعضی از بصره، بعضی از مرز، بعضی از شهرهای دیگر، پیاده راه می‌اُفتند و حرکت می‌کنند. این حرکت حرکت عشق و ایمان است؛ ما هم از دور نگاه می‌کنیم به این حرکت و غبطه می‌خوریم به حال آن کسانی که این توفیق را پیدا کردند و این حرکت را انجام دادند:
گرچه دوریم به یاد تو سخن می‌گوئیم‌ 
بُعد منزل نبوَد در سفر روحانی(۱)

این کسانی که این راه را طی کردند و این حرکت عاشقانه را و مؤمنانه را دارند انجام می‌دهند، واقعاً دارند حسنه‌ای را انجام می‌دهند. این یک شعار بزرگ است، لا تُحِلّوا شَعائِرَ الله،(۲) این بلاشک جزو شعائرالله است. جا دارد که امثال بنده که محرومیم از این‌جور حرکتها عرض بکنیم که «یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً»(۳)

ترکیب عشق و عقل ویژگی مکتب اهل بیت(ع)
همان‌طور که عرض کردیم، این حرکت حرکت عشق و ایمان است؛ هم در آن ایمان و اعتقاد قلبی و باورهای راستین، تحریک‌کننده و عمل‌کننده است؛ هم عشق و محبّت. تفکّر اهل‌بیت و تفکّر شیعی همین‌جور است؛ ترکیبی است از عقل و عاطفه، ترکیبی است از ایمان و عشق؛ ترکیب این دو. این آن‌چیزی است که در سایر فِرَق اسلامی، خلأ آن محسوس است؛ سعی هم می‌کنند گاهی به یک نحوی این خلأ را پُر کنند، [امّا] نمی‌شود؛ چه کسی مثل خاندان پیغمبر -این عناصر برجسته، ممتاز، نورانی، ملکوتی- وجود دارد در بین معتقَداتِ(۴) شُعبِ دیگرِ اسلامی، که این‌جور مردم به آنها عشق بورزند، به آنها تعامل کنند، با آنها حرف بزنند، به آنها سلام کنند و از آنها ان‌شاءالله جواب بشنوند؛ چه‌کسی دیگر وجود دارد؟ این است که این یک فرصتی است در اختیار پیروان اهل‌بیت؛ این زیارت ائمّه (علیهم‌السّلام)، این معاشقه‌ معنوی با این بزرگواران، این زیارتهای سرشار از مفاهیم عالی و ممتاز که در اختیار ما است.

بعضی دنبال سند می‌گردند برای بعضی از این زیارتها؛ من عرض می‌کنم بدون سند هم این زیارتها را می‌شود خواند. ما وقتی بخواهیم با اینها حرف بزنیم، با چه زبانی حرف بزنیم؟ کِی می‌توانیم با این فصاحت، با این بلاغت، با این شیوایی کلمات پیدا کنیم، ترکیبات پیدا کنیم، مفاهیم پیدا کنیم در ذهن خودمان و با اینها حرف بزنیم؟ این زیارتها خیلی خوب است. البتّه این مانع از این نمی‌شود که انسانها همین‌طور [به شکل‌] دلی هم با این بزرگواران حرف بزنند -مثل کسی که با پدر خود یا با عزیز خود حرف می‌زند و شکایت می‌کند و حرف می‌زند- مانع از آنها نیست امّا این زیارتها و زیارت‌نامه‌هایی که در اختیار ما هست هم واقعاً یکی از چیزهای مغتنمی است که بحمدالله در مکتب ما وجود دارد.

به‌هرحال کار بسیار مهمّی است، کار بزرگی است؛ این حرکت عظیمِ مردم از ایران، از کشورهای دیگر اسلامی، از هند، از اروپا، حتّی از آمریکا و کشورهای دیگر، از راه‌های دور، افرادی می‌آیند در این راه‌پیمایی شرکت می‌کنند؛ دو روز، سه روز بیشتر یا کمتر - در این راه، پای پیاده حرکت می‌کنند؛ مردم عراق هم انصافاً با کمال بزرگواری و محبّت پذیرایی می‌کنند از اینها؛ خیلی حرکت عظیم و پرمعنا و پرمغزی است و کسانی که موفّق می‌شوند باید مغتنم بشمارند.

ضرورت رعایت ضوابط و قوانین در سفر اربعین
البتّه این عرایض ما موجب نشود که بعضی‌ها خارج از مقرّرات بخواهند بلند شوند راه بیفتند و حرکت کنند؛ نه، طبق همان مقرّراتی که دولت اسلامی معیّن کرده است؛ خب، دوستان ما در دولت نشسته‌اند فکر کرده‌اند، مقرّرات و ضوابطی برای این کار در نظر گرفته‌اند، این ضوابط حتماً مراعات بشود؛ جوری نباشد که کسانی خارج از این ضوابط بگویند «برویم همین‌طور حرکت کنیم، سر به بیابان بگذاریم -مثلاً- برویم»، این‌جوری مطلوب نیست؛ این ضوابط را حتماً بایستی رعایت کنند. ان‌شاءالله موفّق و مؤیّد باشید.

دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب



جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم ظهر امروز با رهبر انقلاب دیدار و گفتگو کردند.
،‌جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب دیدار و گفت‌وگو کردند.

«به شهدای دفاع از حریم اهل بیت علیهم‌السلام به طور ویژه افتخار می‌کنیم» این جمله‌ایست که رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار صمیمانه با جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم اهل بیت علیهم‌السلام بیان کردند.

این دیدار ظهر امروز سه شنبه یازدهم آبان‌ماه پس از اقامه نماز ظهر و عصر به امامت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برگزار شد و در آن اعضای خانواده شهدا پس از معرفی خود با رهبر انقلاب به گفتگو پرداختند.

دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب

دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب

دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب

دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب

سرانجام ابراهیم اشتر پس از شهادت مختار


ابراهیم بن مالک اشتر از دوستان اهل بیت (ع)، در قیام مختار از فرماندهان لشکر او بود و در پایان فرمانروایی مختار، حاکم بلا منازع منطقه موصل شد.
؛ ابراهیم بن مالک بن حارث اشتر نخعی‏، در سال 71 هـ.ق در حالیکه به همراه مصعب بن زبیر علیه عبد الملک بن مروان می‌جنگید کشته شد [1] و قبر او نزدیک سامراء است که قبه‌ای بر آن ساخته‌اند. او به «نَخَع» که قبیله‌ای در یمن که از طائفه مذحج بودند، منسوب است.[2] 

ابراهیم اشتر، فردی جنگ‌جو، شجاع و با شهامت، جلودار در جنگ، دارای همتی والا و شاعری با فصاحت و از دوستان اهل بیت(ع) بود، همان‌گونه که پدرش با همین صفات از دیگران متمایز بود.[3] 

حضور ابراهیم با پدرش مالک در سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین 

زمانی که مالک اشتر با عمرو عاص به مقابله برخاست، نیزه‌ای مالک به او زد ولی بر او کارگر نیفتاد جوانی از قبیله یَحصُب به کمک او و در حالی‌که رجز می‌خواند به میدان آمد. مالک فرزندش ابراهیم را فرا خواند و به او گفت: پرچم را به دست گیر و با این جوان مقابله نما، جوانی در برابر جوانی! آن‌گاه ابراهیم در مقابل او قرار گرفت و رجز خواند، سپس با حمله‌ای که کرد او را کُشت، در این هنگام بود که مروان عمرو عاص را مورد شماتت خود قرار داد.[4] 

ابراهیم بن اشتر و همراهی او با مختار 

اقدامات ابراهیم موجبات پیشرفت هرچه بیشتر مختار را فراهم آورد و موفقیت‌های بسیاری را نصیب قیام مختار کرده بود. جنگ نهر خازر، بارزترین عرصه ظهور و بروز قابلیت‌های فرماندهی این فرمانده شجاع بود. در این جنگ، سپاه عراق که تعدادشان بسی کمتر از سپاه شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد بود، بر سپاه شام چیره آمد و ابن زیاد نیز در نبردی تن به تن با ابراهیم کشته شد.[5] 

ابراهیم بعد از اتمام کار جنگ به عنوان حاکم موصل در آن‌جا مستقر شد.[6] وی به دستور مختار منطقه را با اختیارات تام اداره می‌کرد. در زمان جنگ مختار با مصعب در محل مأموریت خود مشغول انجام وظیفه بود. مدرک معتبری نداریم که گفته باشد مختار از او کمک خواسته و او در انجام وظیفه و کمک به مختار سستی کرده باشد. 

مختار فرماندهی جنگ با مصعب را به احمر بن شمیط [7] که مرد شجاع و از محبان اهل بیت بود، واگذار کرد و از ابراهیم نخواست که فرماندهی این جنگ را به عهده بگیرد. شاید به جهت حساسیت و اهمیت منطقه موصل بود. شاید هم اشتباه مختار بود که فرماندهی این نبرد مهم را به ابراهیم واگذار نکرد.[8] شاید هم علل دیگری در کار بوده که ما آگاهی نداریم. هیچ‌کدام عهد شکنی نکردند و عهد و پیمانی در کار نبوده و از هر دو در تاریخ به عظمت یاد شده است. 

اما اگرچه انتقام از قاتلان امام حسین(ع) نیز در بیعت ابراهیم با مختار نقش داشته است، اما ابراهیم درخواست اِمارت نیز از او کرده است و شاید همین مسئله سبب شد که بعد از مختار با مصعب -قاتل مختار- نیز بیعت نماید. 

ابن اثیر در این‌باره می‌نویسد: مختار چون آماده قیام و جنگ شد بعضى از یاران او گفتند: اشراف و اعیان اهل کوفه بر جنگ ما و متابعت ابن مطیع اجماع و اتفاق دارند. اگر ابراهیم بن اشتر دعوت ما را اجابت کند، امیدواریم قدرت و توانایی ما در مقابله با دشمن زیاد گردد؛ زیرا او جوانمرد، رئیس و فرزند مرد شریف و دارای قبیله‌ای است که از نظر تعداد بسیار و افرادی بزرگوارند. مختار به آنها گفت: او را دعوت کنید. آنها هم به اتفاق شعبى نزد او رفتند و او را از تصمیم خود خبردار نمودند و از او یارى و همکارى خواستند و دوستی پدرش را نسبت به امام على(ع) یادآورى کردند که او (مالک اشتر) هواخواه و دوستدار على(ع) و خاندان او بود. ابراهیم دعوت مختار را به شرطی پذیرفت که او را امیر کند، ولی گفتند اگرچه تو شایسته این کار هستی، اما این شدنی نیست؛ زیرا مختار از طرف محمد بن حنفیه آمده و به ما امر شده که او را اطاعت و متابعت کنیم، ابراهیم سکوت اختیار کرد و به آنها پاسخ نداد. خبر این گفت‌وگو به مختار داده شد و پس از سه روز با عده‌ای که شعبى و پدرش نیز در میان آنها بود، نزد ابراهیم رفتند و او از آنها پذیرایی کرد و مختار، نامه محمد بن حنفیه را خواند که در آن نامه از ابراهیم خواسته بود که مختار را یارى کند و به انتصاب مختار به وزیری از طرف او و این‌که منصب زمامداری و فرماندهی لشکر برای او نیز ثابت است، اشاره شده بود. 

ابراهیم وقتی از خواندن نامه فراغت یافت گفت: ابن حنفیه پیش از این به من نامه می‌نوشت و در نامه خود فقط نام خود و پدرش و نام من و پدرم را می‌نوشت، مختار گفت: آن زمان گذشت و این زمان دیگرى است گفت: چه کسى می‌داند که این نامه از او است (تا گواهى بدهد). جمعی که در آن‌جا بودند گواهى دادند که آن نامه خود محمد بن حنفیه است.[9] 

ابن اثیر در ادامه به حوادث قیام مختار و نقش ابراهیم در پیروزی او تا کشته شدن ابن زیاد می‌پردازد.[10] 

سرنوشت ابراهیم مالک اشتر پس از شهادت مختار

بعد از شهادت مختار، مصعب بن زبیر از یک سو و عبدالملک مروان از سوی دیگر در ابراهیم طمع کردند تا او را که مدیری دارای نفوذ بود، با خود همراه سازند؛ از این‌رو، مصعب نامه‌ای به ابراهیم نوشت، به او وعده داد در صورتی که حکومت ابن زبیر را بپذیرد، امارت مناطق شمالی عراق را به او می‌سپارد. نامه مشابهی نیز از سوی عبدالملک مروان - خلیفه اموی شام - به دست ابراهیم رسید. ابراهیم با یاران و مشاورانش در این باب به مشورت پرداخت. سرانجام تصمیم گرفت با مصعب بن زبیر همراه شود، پس نامه‌ای به مصعب نوشت و با گروهی از یاران خود از موصل یا نصیبین - مقرّ حکومت خود - حرکت کرد و به کوفه آمد و با مصعب ملاقات کرد.[11] 

مورّخان می‌نویسند: وقتی کار عبد الله بن زبیر استوار شد و همه سرزمین‌ها جز شام تسلیم او شدند، عبد الملک بن مروان برادران و بزرگان خاندان خود را جمع کرد و به آنان گفت: مصعب بن زبیر مختار را کشت و سرزمین عراق و نقاط دیگر تسلیم او شده است. در امان نیستم که به شما در حالى‌که در خانه‌هاى خودتان هستید حمله نکند و هر قوم که با آنان در خانه‌شان جنگ شود خوار و زبون می‌شوند، عقیده شما چیست؟ 

بشر بن مروان گفت: چنین مصلحت می‌بینم که اطراف خود را جمع و سپاهیانت را فراهم آورى و کسانى را که از این‌جا دورند فراخوانى و به سوى مصعب حرکت کنى و سواران و پیادگان را پیاپى روانه دارى و پیروزى از جانب خداوند است. دیگران هم گفتند این رأى صحیح است و به همین عمل کن که نیرومندیم و قیام می‌کنیم. 

عبد الملک، فرستادگان خود را به اطراف فرستاد که سپاهیان همگى پیش او جمع شوند. تمام سپاه‌ شام پیش او آمدند و او با سپاهى گران حرکت کرد و هیچ جا توقف نکرد و فرود نیامد. 

در این هنگام عبد الملک، براى سران سپاه و بزرگان یاران مصعب نامه نوشت و از آنان دلجویی کرد و پیشنهاد نمود در اطاعت او درآیند و براى آنان اموالى بخشید. براى ابراهیم بن اشتر هم نامه نوشت و ابراهیم آن نامه را همچنان سر به مهر پیش مصعب آورد و گفت اى امیر! این نامه عبد الملک فاسق است. مصعب گفت: چرا آن‌را نخوانده‌اى؟ گفت: مهر این نامه را نمی‌شکنم و آن‌را نمی‌خوانم، مگر این‌که تو بخوانى، مصعب آن‌را گشود و در آن چنین نوشته بود: 

«بسم الله الرحمن الرحیم، از بنده خدا عبد الملک به ابراهیم بن اشتر، همانا می‌دانم که در نیامدن تو به اطاعت من موجبى جز گله و دلتنگى ندارد، اکنون بدان که فرات و هر سرزمینى را که سیراب می‌کند از تو خواهد بود و همراه کسانى از قوم خود که مطیع تو هستند پیش من بیا و السلام». 

مصعب گفت: اى ابو نعمان! چه چیزى ترا از پذیرفتن این پیشنهاد باز می‌دارد؟ ابراهیم گفت: اگر آنچه را میان خاور و باختر است براى من قرار دهد هرگز بنى امیه را بر ضد فرزندان صفیه [12] یارى نمی‌دهم، مصعب گفت: اى ابو نعمان! خدایت پاداش نیک دهد. 

ابراهیم گفت: اى امیر! هیچ شک ندارم که عبد الملک براى بزرگان اصحاب تو چنین نامه‌اى نوشته است و آنان به او متمایل شده‌اند به من اجازه بده تا هنگام فراغت تو از جنگ ایشان را زندانى کنم اگر پیروز شدى، بر عشایر ایشان با آزاد کردن ایشان منت خواهى گذارد و اگر پیروزى نبود به حزم و احتیاط رفتار شده است، مصعب گفت: در این صورت آنان پیش امیر مؤمنان با من به خصومت می‌پردازند، ابراهیم گفت: اى امیر! به خدا سوگند! در آن صورت و در آن روز امیر مؤمنانى براى تو وجود نخواهد داشت و چیزى جز مرگ نیست و بزرگوارانه بمیر. 

مصعب گفت: اى ابو نعمان! کسى جز من و تو باقى نمانده است و باید اقدام به مرگ کنیم، ابراهیم گفت: من که به خدا سوگند چنین خواهم کرد. 

هنگامی که به محل دیر جاثلیق رسیدند شب را آن‌جا گذراندند و چون صبح شد ابراهیم بن اشتر نگاه کرد و دید همه کسانى را که متهم کرده بود شبانه گریخته و به عبد الملک بن مروان پیوسته‌اند و به مصعب گفت رأى مرا چگونه دیدى؟ و چون دو لشکر به یکدیگر حمله کردند و جنگ در گرفت قبیله ربیعه از جنگ خود را کنار کشیدند، آنان که بر پهلوى راست لشکر مصعب بودند به مصعب گفتند ما نه با تو خواهیم بود و نه بر ضد تو. 

وفاداران مصعب که پیشاپیش آنان ابراهیم بن اشتر بود پایدارى کردند و ابراهیم کشته شد، و چون مصعب چنین دید تن به مرگ داد و از اسب پیاده شد و خواص او هم پیاده شدند و چندان جنگ کردند که کشته شدند و بقیه سپاه گریختند

سیمرغ، افسانه‌ای که به واقعیت تبدیل شد


دوربین‌ فوق‌حساس و پیشرفته و سیستم‌ راداری منحصر به فرد، از امکانات به کار رفته در آرکیو 170 ایرانی است.
13 آذر ماه سال 90، خبری حیرت انگیز در رسانه‌های ایرانی منتشر شد. "یگان‌هایی از ایران موفق شدند یک فروند پهپاد پیشرفته را سالم به زمین بنشانند." این خبر به‌‌سرعت در رسانه‌های مطرح جهان بازنشر یافت و به خبر اول تمام رسانه‌های جهان تبدیل شد. اگرچه در ساعات اولیه انتشار این خبر، مشخص نبود که پهپاد شکارشده، از کدام کشور به داخل خاک ایران فرستاده شده و علت این کار چه بوده است اما یک نکته را همه می‌دانستند که چنین پهپادی فقط در اختیار کشورهای قدرتمند و پیشرفته در حوزه ساخت پهپادهاست. با گذشت چند روز، اطلاعات بیشتری از این پهپاد منتشر شد. پهپاد شکارشده، RQ170 یا همان "جانور قندهار" نام داشت که کشور سازنده آن آمریکاست و هم‌اکنون در پایگاه هوایی آمریکا در افغانستان توسط این کشور، به‌کارگیری می‌شود.


مقامات آمریکایی ساعتی پس از انتشار این خبر، ابتدا اصل موضوع را تکذیب و اعلام کردند که ایالات متحده چنین پهپادی را گم نکرده است. ساعتی بعد اما، نیروی هوایی آمریکا از گم‌شدن یک فروند پرنده بی‌سرنشین خود از اسکادران پهپادهای RQ170 خبر داد و اعلام کرد که این پهپاد دچار نقص فنی در سیستم موقعیت‌یابی خود شده و در جایی سقوط کرده است اما نیروی هوایی قادر به یافتن آن نیست. مقامات آمریکایی همچنان از تأیید شکار این پرنده بدون سرنشین توسط ایران طفره می‌رفتند تا اینکه تصاویر و فیلم آن توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر شد. با اثبات آمریکایی بودن این پهپاد و موفقیت بی‌نظیر ایران در شکار آن، باراک اوباما رسماً اعلام کرد که از ایران خواسته که آن را به آمریکا بازگرداند اما مقامات ایران در پاسخ به این درخواست، صراحتاً گفتند که هرگز این پهپاد متجاوز را به آمریکا پس نمی‌دهند.

سیمرغ، افسانه‌ای که به واقعیت تبدیل شد+ تصاویر 
ادامه مطلب ...

رهبر انقلاب در دیدار رئیس شورای ریاست‌جمهوری بوسنی و هرزگوین:



حضرت آیت الله خامنه‌ای، ائتلاف نظامیِ دولتهای غربی علیه تروریزم را واقعی ندانستند و گفتند: اگرچه ممکن است این ائتلافها در مواردی با تروریستها وارد جنگ نیز بشوند اما نه در عراق و نه در سوریه به‌دنبال ریشه‌کن کردن واقعی تروریزم نیستند.
ائتلاف نظامی غرب علیه تروریزم واقعی نیست/ زادگاه تکفیر و تروریزم، دولت آمریکا و بعضی دولتهای اروپایی است، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (سه‌شنبه) در دیدار باقر عزت بگوویچ رییس شورای ریاست جمهوری بوسنی و هرزگوین با تأکید بر لزوم مقابله با سیاستهای آتش‌افروزانه و تروریزم‌پرور برخی دولتهای غربی، خاطرنشان کردند: کشورهای مستقل باید با تحکیم روابط و اثرنپذیرفتن از سیاستهای دولتهای مستکبر، آتش اختلافات و درگیری‌ها را فرو بنشانند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به موج تکفیر و تروریزم -که اکنون به اروپا نیز سرایت کرده و احتمالاً در آینده هم وضعیت بدتری را رقم خواهد زد- افزودند: زادگاه این پدیده در ظاهر منطقه عربی است اما در واقع، دولت امریکا و بعضی از دولتهای اروپایی عامل اصلی پدید آمدن این حوادث هستند.

رهبر انقلاب اسلامی، ائتلاف نظامیِ دولتهای غربی علیه تروریزم را واقعی ندانستند و گفتند: اگرچه ممکن است این ائتلافها در مواردی با تروریستها وارد جنگ نیز بشوند اما نه در عراق و نه در سوریه به‌دنبال ریشه‌کن کردن واقعی تروریزم نیستند و سیاستهای بد و شرارت‌آمیز آنها، روز به‌روز مشکلات بشریت را افزایش می‌دهد.

ایشان، علاج و درمان این وضعیت را در گروی فهم و شناخت عوامل بروز این مشکلات و وجود اراده برای حل آنها خواندند و در اشاره به یکی از عوامل بروز تروریزم افزودند: تحقیر جوانان مسلمان در برخی کشورهای ثروتمند و قدرتمند اروپایی، زمینه‌ای برای پیوستن آنان به گروههای منحرف تروریستی همچون داعش ایجاد می‌کند و این جوانان تحقیر شده در بازگشت به اروپا، دست به انفجار و کشتار می‌زنند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای همچنین با اشاره به سوابق روابط دوستانه ایران و بوسنی هرزگوین و دوران تلخ و سخت جنگ تحمیل شده بر مردم این کشور، خاطرنشان کردند: آرامش و امنیت لازمه تحقق همه ارکان حیاتی یک ملت و رشد و شکوفایی آن است.

رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری خاطره سفر به بوسنی و هرزگوین در دوره ریاست جمهوری و استقبال گرم و صمیمی مردم از ایشان و همچنین با تجلیل از شخصیت مرحوم علی عزت بگوویچ رئیس‌جمهور فقید این کشور، افزودند: دولت جمهوری اسلامی ایران برای افزایش همکاری و ارتباطات با دولت بوسنی و هرزگوین در بخشهای مختلف سیاسی، اقتصادی و هماهنگی در مجامع جهانی، آمادگی کامل دارد.

در این دیدار که آقای روحانی رئیس‌جمهوری نیز حضور داشت، آقای باقر عزت بگوویچ رییس شورای ریاست‌جمهوری بوسنی و هرزگوین با ابراز خرسندی از سفر به تهران، مذاکرات خود با مقامات کشورمان را موفق ارزیابی و ابراز امیدواری کرد که روابط دوستانه دو کشور به همکاری‌های مؤثر اقتصادی و به نفع طرفین تبدیل شود.

آقای بگوویچ، سیاست بوسنی و هرزگوین را تحکیم و تقویت روابط با کشورهای مسلمان خواند و با اشاره به لزوم همکاری برای مقابله با خطر تروریزم، افزود: این بیماری خطرناک حتی موجب حمله به مساجد و قتل افراد بی‌گناه شده است که البته در بوسنی و هرزگوین همه شخصیت های برجسته، قاطعانه از تفکر تکفیری، اعلام برائت و با آن مقابله می‌کنند.

رییس شورای ریاست‌جمهوری بوسنی و هرزگوین با ابراز تأسف از درگیری‌های فرقه‌ای در جوامع اسلامی، گفت: وحدت اسلامی وظیفه همه مسلمانان است و تفرقه، موجب تضعیف جوامع اسلامی خواهد شد.