؛
پس از شهادت امام علی(ع)، پیروان حضرت - بدون آنکه مخالفتی جدی در میان باشد - با امام حسن(ع) بیعت کردند.
این بیعت در زمانی بود که عراق در بدترین شرایط قرار داشت و موازنه قدرت به نفع حکومت شام رقم خورده بود. سه جنگ پیاپی و اختلافات داخلی ناشی از شورش خوارج، عراقیان را نسبت به آینده ناامید کرده بود. امام علی(ع) در روزهای پایانی زندگی هر چقدر از مردم خواست تا برای نبرد آماده شوند، کمتر کسی به این کار تن داد؛ اما اینک پس از شهادت علی(ع) و نگرانی شدید مردم عراق از تسلط شام، امید آن میرفت که آنان دست به مقاومت جدی بزنند.
نخستین شخصی که با امام حسن(ع) بیعت کرد؛ قیس بن سعد بود که گفت: دست بیار تا بر کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) و جنگ با منحرفان با تو بیعت کنم. اما امام به او گفت: «تنها بر کتاب خدا و سنت پیامبر که همه شرطها در آن نهفته است». قیس خاموش ماند و با او بیعت کرد. مردم نیز بیعت کردند.
در جریان بیعت با امام حسن(ع) افرادی بودند که میخواستند در بیعت خود، جنگ با معاویه را نیز بگنجانند؛ به این معنا که ما بر سر جنگ با معاویه بیعت میکنیم. امام حسن(ع) حاضر به پذیرش این شرط نشد و فرمود: با آنها بیعت میکند به این شرط که با هر کس جنگید بجنگند و با هر کس به مسالمت برخورد کرد، با مسالمت برخورد کنند.
طبیعی است که امامِ جامعه نمیتواند تنها بر پایه شرط جنگیدن با کسی بیعت کند، بلکه باید در امر مهمی؛ مانند جنگ و صلح مختار باشد. این سخن امام به این معنا نبود که امام از آغاز، قصد جنگ نداشت؛ چرا که از اقدامات بعدی ایشان چنین بر میآید که حضرتشان نیز بر جنگ با معاویه اصرار داشت. بر این اساس، هدف اصلی از نپذیرفتن این شرط، حفظ حوزه اقتدار خود به عنوان امام جامعه بود. پذیرش شرط آنها توسط امام به این معنا بود که آنان فرمانده نظامی برگزیدهاند نه امام برای جامعه.
اما مشخص بود که جنگ با شام، مشکلات و مصائب خود را داشت. سپاه کوفه سپاهی خسته و بیروحیه بود و با اینکه عدهای بر جنگ با معاویه ابراز علاقه میکردند؛ اما عموم مردم، علاقهای به جنگ با شام نشان نمیدادند. امام(ع) تمرکز اصلی خود را بر مسئله جمعآوری سپاه و تقویت روحیه آنان قرار داد، حقوق افراد سپاه خود را افزایش داده و سفرهایی برای جمعآوری سپاه کرد که ذکر خواهد شد.
امام حسن(ع) امور کارگزاران و فرمانداران را مرتب کرد و عبدالله بن عباس را به بصره فرستاد.
در طرف مقابل، معاویه نیز جاسوسانی را به مناطق تحت حکومت امام گسیل داشت تا هم اخبار را به او انتقال داده و هم با ترویج شایعات، اوضاع آن مناطق را آشفته کنند. برخی این جاسوسان شناسایی شده و به دستور امام، کشته شدند.
امام نامههایی را برای معاویه فرستاد و با هشدار به او خواستار تسلیم و بیعتش شد. معاویه نیز نامههای ایشان را پاسخ داد. برای هر دو طرف قطعی بود که با این نامهها، طرف مقابل از حرف خود کوتاه نخواهد آمد و نتیجه عملی بر این نامهها وجود نخواهد داشت. اما میتوان ارسال این نامهها را به جهت جنبه تبلیغی آن دانست که محتوایش به گوش عموم مردم رسیده و در تاریخ ثبت شود. علاوه بر اینها؛ امام حسن(ع) بنابر سیره پیامبر(ص) و پدرش امام علی(ع) خواهان حلشدن امور بدون جنگ بود.